سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی اکبر لطیفیان
نوع شعر : مدح
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : ترکیب بند

روشن تر از روز است خیلی بامرامند           وقـتی کـریـمـان با گـدایـان هم کـلامند

الحـق که آقـازاده هـا یک یک امـیـرنـد           الحق که نوکـرزاده ها یک یک غلامند


در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم           وقـتی گـدای ایــن درم، مـردم گـدامـند

عـیـن عـدم هـسـتـیم و با آنان وجـودیم           پـس مـا هـمـان هـائـیم که آن ها بـنامـند

سـنّ زیــاد و ســنّ کـم، فــرقـی نـدارد           ایـن خــانــواده از طـفـولـیـت امـامـنـد

چـیـزی نـدارم جـز «سلام الله علیهم»           فـرزنـدهـای فـاطـمـه بـا احـــتـرامـنــد

هر صبح خورشیدند ودرهرشـام ماهند

ایـن چهـارده تا روشنی صبح و شامند

و الله ایــن پــــروانـگـی مــا مـی ارزد           هـر چند خـاکـسـتـر شـدیم اما می ارزد

یک جان نـاقـابـل بـه پایت ذبـح کردیم           حـالا کـه شد مـال تو از حالا می ارزد

این گـریـه ها را آیـهٔ تـطـهـیـر گـفـتـنـد           یک قـطـرهٔ آن بیـش از دریـا می ارزد

بـا کـاظـمـیـن تو بـهـشـتی دارم اینـجـا           پـس زنـدگی در عـالـمِ دنــیـا مـی ارزد

پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً           وقتی عصای حضرت موسی می ارزد!

دستی بکـش بـیـنا کنی این چـشـم ها را           بـا معـجـزات تـو چه نـابـیـنا می ارزد!

کافی ست ما را این که بابای تو خـندید           لـبـخـنـد بـابـای تـو یک دنـیـا می ارزد

سـر می نهـم بر پـای تو قـیـمت بگـیرم           هـر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد

 

آن که کمـش را نیـمه شب آورد دادت           دارد زیـادش مـی کــنـد لـطـف زیـادت

آقا منم...آن رختْ پـاره...پا بـرهـنه...           آن شب؛ شب جمعه مرا که هست یادت!

تـو کـیـسـتـی؟ تو از کـریــمـان بــلادم           مـن کـیـسـتـم؟ مـن از گـدایـان بــلادت

آن کـه مــرا حـالا مُــریـد تـو نـوشـتـه           حـتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت

توجان مایی،پس بگیر این حق خود را           نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت

توهرکجا پا می نهی؛ هرصبح خورشید           عــرض ارادت مـی کـنـد بر بـامـدادت

بـابـای تـو با دیـدن تو گـریـه مـی کـرد           بـا گـریـه لطـف دیگری دارد عـبـادت

آبـاء و اجـدادت همه یک یک جـوادند           پس می نـویـسـیم ت جـواد بن الجـوادت

این چهـارده آئـینه از بس کـه شبـیه اند

در شأن و خُلق و خو، نمی دانی کدامند

بر روی پایت می گآذارد شیعـه سر هم           جـبـریل حـتی می گـذارد بـال و پـر هم

به خـاک پایت احـتـیاجی نیـست اصلاً           وقتی دوا می سازم از این خاک در هم

تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طـوافت           بـال و پـر مـا سـوخـته حـتی جگـر هم

بـا آبــروی تــو تـهــجّـد آبــرو یــافـت           فـیض از مناجات تو می گیرد سحر هم

با این جـمـالـی که تـو را دادنـد، بـایـد           بـیـن خــریــداران تــو بـاشـد پــدر هـم

نـام مـرا هـم بـین این عـشـاق بنـویـس           بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم

ای جان به قـربان تو و دورِ شـلـوغت           یـوسـف شـدن بـازار دارد، دردسر هم

در کـوچـه جـانِ ما نـقـابت را بـیانـداز           اینگونه چشمت می زنند این ها نظر هم

هـستـند یک یک شیـرها دنـبـال دامـت           چــشـمان آهــوی خـراســانِ پــدر هــم

فهم من از لطف جـوادی تو این است:           که آن چـه را گـفتـیم دادی، بیـشـتـر هم

مـا را ببـر تا کـاظـمـین این بـار با هم           مـا را بــخر در کاظمین این بار درهم

جز عجـز، سائل چـاره ای دیگر ندارد

وقـتــی کـریــمـیِ‌ خـــدا آخـــر نــدارد

مـا را بـرای در زدن معـطـل نکـردند           اصـلاً ‌بـیـوت ایـن کـریـمـان در ندارد

این خـانـواده کودکش ذاتاً بزرگ است           نـام عــلـی کـه اصـغـر و اکـبـر نـدارد

طفـل رباب ست و ولیکن عـادتش بود           از شــانـهٔ عـمــه سـرش را بـر نـدارد

بین مقـامات ربـاب این شأن کافـی ست           که هیچ کس جز او عـلی اصغر ندارد

وقتی که آمد لشگر کـوفه به هم ریخت           مـیـدان عـلـمـداری از یـن بهـتـر ندارد

وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت            آخـر گـمـان کـردنـد که لـشـگـر نـدارد

نقد و بررسی

این بیت بیشتر شباهت ظاهری را القاء و بیان می کند که این غلط است ائمه همانگونه که مقام معظم رهبری در کتاب انسان ۲۵۰ ساله عنوان کرده اند از نظر رفتار و کردار و منش های سیاسی دینی علمی و .... شبیه به هم بوده و یک جور عمل می کنند لذا بیت زیر تغییر داده شد



این چهارده آیینه از بـس که شبیه اند      وقــتی ببـیـنی شـان نـمی دانی کدامند



ابیات زیر بیشتر مدح شبیه به ذم است و برای شیعه و ائمه مدح و افتخار محسوب نمیشود و همانگونه که علما تاکید دارند این عبارات صحیح نیست



معشوق عالم میـشود یک روزعاشق      مجنون مـــا اندازه لــــیلا مـی ارزد



قــلاده مــا را همین گوشـــه بـبـنـدیـد      سگ هــــــم کنار خانه این ها می ارزد



من از در این خانـه ات جایـی نرفتم      پــــس رو مگردان از گدای خانه زادت



ابیات دارای ضعف محتوایی است



پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً     وقتـی عصای حضرت موسی می ارزد!


بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم      جــــبریل حـــتی می گذارد بال و پر هم



بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. ضمن اینکه موضوع شش ماهه بودن حضرت علی اصغر هم در هیچ کتاب معتبری نیامده و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم عنوان شده است پس تاریخ دهم رجب برای ولادت حضرت علی اصغر هیچ استناد تاریخی ندارد.



طــــفل است و بابای بلاتکلیف مانده      حــــیرانی اســــت و کودکی که سر ندارد



گــــیرم که از فردا دوباره آب وا شد      چــــه فـــــایده، شش ماهه که دیگر ندارد